بررسی مقاله «اهمیّتِ آواز در الهام جوییِ سرخپوستان فِلَت هِد»
وحید فرد
مقدمه
موضوعِ مقاله ای که در این نوشتار موردِ بررسی قرار گرفته، درباره اهمیّت موسیقی در ارتباط با جستجوی الهاماتِ غیبی است که یکی از سنّت های برخی از قبایل سرخپوستان است. این مقاله توسط آلن مریام نوشته شده است که در آن با استفاده از اسناد و شواهد موجود به شیوه توصیفی این موضوع را بررسی می کند که چگونه موسیقی می تواند به الهام جوییِ سرخپوستان فلت هد اعتبار بخشد و هم این که روند تولید موسیقی در تجربه الهام جویی چگونه است. این مقاله (Merriam 1965) در سال 1965 در نشریه Ethnomusicology به چاپ رسیده است.
آلن مریام در یکم نوامبر 1923 در میزولای مانتانا چشم به جهان گشود. او در دوران نوجوانی نواختن کلارینت را فراگرفت و با گروه های مختلف جَز همکاری می کرد. مریام دوره کارشناسی خود را با مطالعه سازهای موسیقی جَز به پایان رساند. علاقه مندی به دانشِ موسیقی به عنوانِ یکی از رفتارهای انسانی، مریام را به پژوهش در اقوام مختلف کشاند، او، بومی های مقیمِ ایالت مونتانا در آمریکـا و مناطقی در آفریقـای مرکزی را به عنوان زمینـه اصـلیِ مطالعـات خود برگـزید (مریام 1396: 7). او همچنین در سال 1951 دوره دکتـرای خود را در رشـته قوم موسیقی شناسی به پایان رساند و در دانشگاه شمال غرب و پس از آن در دانشگاه ایندیانا به تدریس پرداخت (همان: 8). مریام را می توان از پـیشگامان پیـوند دانش موسیـقی و ارتباط آن با انسان شناسی دانست (همان). او نیز یـکی از نظریه پردازان مهم قوم موسیقی شناسی است، کتاب انسان شناسیِ موسیقیِ (مریام 1395) او یکی از مهمترین آثاری است که درآن به نظریه پردازی درباره این رشته می پردازد. مریام سرانجام در سال 1980در سن 56 سالگی در سانحه هوایی دیده از جهان فروبست (همان: 9).
انواع آوازها در قبیله فلت هد
فِلَت هِد یکی از قبایل سرخپوست هایِ دشت است که بین میسیسیپی و «رشته کوه های صخره ای» (راکی مانتِینز) زندگی می کنند (فاطمی 1393: 81). موسیقی آن ها دارای ملُدی های پنج درجه ای است که به صورت پلّه ای پایین می روند و دارای کیفیت صوتیِ زیر و پُرتنش هستند (همان). مریام سه نوع آواز را در میان قبیله فلت هد مرسوم می داند، گروهی از آوازها که دارای منشأ فرا طبیعی هستند و از طریق فرآیندی موسوم به «الهام جویی» به شخص الهام می شوند. گروه دوم از آواز هایی تشکیل شده است که به وضوح تشخیص داده شده توسط انسان ساخته شده اند و گروه سوم آواز هایی هستند که از قبایل همسایه وام گرفته شده اند (Merriam 1965: 91). آوازهای نوع اوّل از نظر فلت هـدها نتـیجه ارتباط های گوناگونی است که برخی انسان ها با موجودات فراطبیعی تجربه کرده اند و آن ها بر این باورند که همه آوازهای واقعی و مناسب، به ویژه در گذشته از این دست بوده اند (ibid.). به نقل از مؤلف فلت هدها این نوع آوازها را منشأ قدرت و مهارت های فردی و قبیله ای می دانند، در حالی که آوازهای نوع دوم و سوم فاقد هرگونه قدرت ذاتی هستند و برای لذّت بردن استفاده می شوند (ibid.)، هرندن نیز به این موضوع اشاره می کند و از کاربردهای مهمّ تجربه هایی که از طریق الهام جویی حاصل شده است را در شفابخشی، درمان بیماری ها و جنگ های جادوگرانه می داند (1389: 45).
مریام از دو نوع اعطای قدرت به الهام جو از طریق آوازهای الهامی خبر می دهد. یک نوع آن فقط دارای قدرت شَمَنی است. شمن دارای قدرت شخصی نیست، بلکه قدرتِ او در برقراری ارتباط میان زنده ها و ارواح مردگان محدود می شود تا از طریقِ برقراری این ارتباط به حلّ مشکلات زنده ها کمک کند (فکوهی 1398: 202). و امّا نوع دومِ قدرت به گونه ای است که به فرد، قابلیّت های ویژه ای برای انجام کارهـا می دهد مثلاً ممکن است چنین شخصی در عشق، شکار، جنگ و سایرِ موقعیّت های اجتماعی قدرت ویژه ای داشته باشد .(Merriam 1965: 91)
الهام جویی
مؤلف با ارجاع به منابعی که توسط مبلّغان مذهبی، کاوشگران و بازرگانان نوشته شده است تداوم الهام جویی را به بیش از یکصد سال تخمین می زند (ibid.). روش الهام جویی با توجه به ارجاعات مریام در مقاله اش این گونه بوده است که در قبیله فلت هد وقتی یک شخص به سنّ بلوغ می رسیده باید به کوه یا دشت می رفته و چند روز در آن مکان بدون آب و غذا سپری می کرده و به اعمال عبادی خاصی مشغول می شده تا وقتی که او در نهایت بتواند روحِ نگهبان را که از موجودات فراطبیعی است ملاقات کند (ibid.: 92). ماهیّت روح نگهبان می تواند به شکل ارواحِ حیوان نما ،اجساد و اسکلت های متحرّک، کوتوله ها و یا روحِ برخی از افراد مشهور باشد (ibid). نتیجه چنین ملاقاتی این است که روح نگهبان در هر قالبی که بر شخصِ الهام جو ظاهر شود به او آوازهایی یاد می دهد که شخص می تواند با آن معجونِ سحرآمیزِ خود را کشف کند، او از ماهیّت معجونِ خود به عنوان رازی مهم محافظت می کند. از معجون برای خود و خانواده اش در هنگام بیماری استفاده می کند و در جنگ برای طلسمِ تیرهای دشمن آن را با خود حمل می کند.
درباره جنسیّت و سنِّ کسانی که باید الهام جویی را تجربه کنند مریام به طورِ واضح گزارش نمی دهد، امّا چیزی که از نوشته های درونِ مقاله بر می آید این است که این عمل فقط به سنّ بلوغ محدود نمی شود، کودکانِ خردسال، پسر یا دختر توسط پدر و مادرشان در کوه یا دشت تنها رها می شوند تا سرانجام چیزی ظاهر شود و با آن ها در حالی که در حالتِ خلسه هستند صحبت کند، به مددِ این کار نیرویی به کودک اعطا می شود که تا پایان عمر به عنوانِ روح محافظ ایفای نقش می کند و ممکن است آوازهایی هم به کودک آموزش دهد. (ibid.: 93). درباره جنسیّتِ الهام جو همان گونه که می بینیم محدودیّتی وجود ندارد، هِرزاگ در این باره این گونه گزارش می دهد : «در میان بومیان حوزه مرغزارهای درّه میسیسیپی هر فردی در طول عمرش برای یک بار هم که شده باید به این الهام دست یابد» (1395: 278).
مریام در ادامه مقاله اش گزارش هایی را ارائه می دهد که نشان دهنده تجربه های دستیابی به الهام بدون طی کردن روش و آداب الهام جویی است. این تجربه ها می تواند در هنگام شکار، دیدنِ رؤیا در خواب و یا به صورتِ کاملاً تصادفی و غیر قابلِ پیش بینی توسط رویدادِ خاصّی به شخص الهام شود، امّا مریام ان موضوع را عنوان می کند که فلت هدها بین تجربه های حاصل از الهام جویی و آنچه که از راه های دیگر به شخص الهام می شود تفاوت قائل می شوند، آن ها معتقدند که تماس با ماوراء الطبیعه چیزی است که به صورت عمدی توسط الهام جو تحت شرایط غیرعادی و ترکِ لذّات نفسانی، ضمنِ رعایت آدابِ مخصوص در مکانی دور از دیگر انسان ها جستجو می شود و چنین تجربه هایی را الهاماتِ واقعی، معتبر و دارایِ قدرت فراطبیعی می دانند (Merriam 1965: 94).
نقشِ آواز در الهام جویی
مریام آواز را مهمترین نگرانی در جستجوی الهامات می داند، چراکه از طریقِ اعطای یک آواز یا تعدادی آواز است که تجربه الهام جویی معنا پیدا می کند و قدرت های اعطا شده توسط روحِ نگهبان عملی می شوند (ibid.: 95). درباره نحوه الهامِ آوازها توسط روح نگهبان به الهام جو مریام مثال هایی را می آورد که نشان می دهد همه این تجربه ها تقریباً از یک الگوی واحد پیروی می کنند. در تمام موارد، آن آوازی که قرار است الهام شود از فاصله دور شنیده می شود، این صدا بارها و بارها تکرار می شود تا در نهایت آن موجودی که این آواز را می خواند خود را نمایان می کند.، بر این اساس او عاملِ فاصله را انعکاسی نمادین از روند آهنگسازی در قبیله فلت هد می داند (ibid.: 96). او در ادامه برای یافتنِ رَوند آهنگسازی در میان سرخپوستان فلت هد دو فرضیه را مطرح می کند: در حالت اوّل تجربه فراطبیعی به صورت آنی رخ دهد و به یکباره آواز را به الهام جو آموزش دهد و در واقع روند آهنگسازی فوری باشد. و امّا حالت دوم این است که الهام جو در شرایطی قرار دارد که انتظاراتِ از پیش تعیین شده فرهنگی او را وادار می کند تا برای ایجادِ آواز از قبل آماده شود به عبارتی دیگر الهام جو باید یک آهنگساز موسیقی باشد تا در جامعه خود به فردی موفّق تبدیل شود، در این حالت با روند تدریجیِ آهنگسازی رو به رو هستیم. مریام حالت دوم را محتمل تر می داند و با مفروض قرار دادن آن در پیِ آن است که بداند روند آهنگسازی در چنین شرایطی چگونه انجام می شود و با توجه به متفاوت بودن استعدادِ آهنگسازی در اشخاص مختلف، برای کسی که توانایی آهنگسازی ندارد چه پیش می آید (ibid.).
درمورد روند آهنگسازی مریام با کمک گرفتن از همان الگوی فاصله فرضیه ای را عنوان می کند، به این صورت که در فرآیند ساخت ابتدا آواز به آرامی شنیده و درواقع تدوین می شود سپس با نزدیک شدن موجودات فراطبیعی مبنی بر درخواستِ الهام جو برای دریافتِ آوازی که درواقع خود آن را آهنگسازی می کند، صدا واضح و واضح تر می شود. در واقع از نظر او ابتدا آواز در ذهن الهام جو با صدای کم ساخته، پرداخته و بارها تکرار می شود و وقتی او به نسخه نهایی آواز دست می یابد همان لحظه ای است که با صدای بلند شنیده می شود. این الگوی آهسته اندیشی و تکرار از نظر مریام اساسِ ساختِ آواز در قبیله فلت هد است، چرا که از نظر او تکرار می تواند یک آوازِ جدید را در ذهن تثبیت کند (ibid.:97). مؤلف در ادامه از اختلاف نظر داده رسان ها صحبت می کند، بعضی از آنها معتقدند که الهام جو با یک بار شنیدنِ آواز آن را یاد می گیرد و بعضی دیگر به لزوم تکرار آواز برای یادگیری اعتقاد دارند. مریام با استناد به همین موضوع نتیجه می گیرد که این همان تفاوتِ استعداد آهنگسازی است چرا که فردِ مستعد پس از یک بار شنیدن، آوازها را یاد می گیرد امّا کسانی که مهارت کمتری در ساخت آوازِ جدید دارند نیاز به تمرین و تکرار دارند (ibid.).
مریام با استناد به نوشته هایی که در مقاله می آورد می نویسد کسانی که توانایی آهنگسازی ندارند با اقدام به آهنگسازی آگاهانه و مخفیانه قبل از الهام جویی ضعفِ خود را جبران می کنند (ibid.: 98). این موضوع نشان می دهد که دستیابی به آواز در الهام جویی چقدر مهم و ارزشمند است. به نظر می رسد آواز می تواند به دو دلیل دارای اهمیّت باشد: اوّل این که الهام جویی بدونِ دستیابی به آواز ارزشی ندارد، در واقع آواز را می توان متضمّن الهام جویی دانست و امّا مورد دوم این است که آواز ابزاری برای استفاده از قدرت فراهم می کند (ibid.).
سخن آخر
مؤلف، مقاله خود را این گونه آغاز می کند: «مردم، فارغ از هر فرهنگی باید بتوانند موسیقی خود را مُحکم در متن همه اعتقادات، تجربیّات و فعالیّت های خود قرار دهند، زیرا بدون چنین پیوندهایی موسیقی وجود ندارد» (ibid.: 91). این نوشته می تواند حاوی دو پیام باشد: مورد اوّل این است که مؤلف از همان آغازِ کار از هرگونه ارزش گذاری فاصله می گیرد و از ایجادِ تمایز بین موسیقیِ فرهنگ خود و دیگر فرهنگ ها خودداری می کند، همان موضوعی که فاطمی آن را «ناشنوایی فرهنگی» می نامد (فاطمی 1383: 103). و امّا مورد دوم نگرانیِ مؤلف را نشان می دهد، او نگران کم رنگ شدن و یا از بین رفتن موسیقی فرهنگ های مختلف است، مریام نگرانی خود در ارتباط با کم رنگ شدن سنّت های موسیقی در قبیله فلت هد این گونه بیان می کند: «[...] امروزه تعداد کمی از جوانان در کار و بار نوازندگی هستند و تعدادِ بسیار کمی هم آواز از طریقِ الهاماتِ غیبی ساخته می شود، زیرا تمرین در این راه به ندرت مانندِ گذشته صورتِ عملی به خود می گیرد» (مریام 1395: 317).
مریام، در این مقاله بیشترِ تمرکز خود را بر یافتن رَوندِ خلقِ آوازِ جدید در میان سرخپوستان فلت هد می گذارد و به کمیّت و کیفیّت اجرای آوازها اشاره نمی کند. هرندن کمیّت اجرای بعضی از آوازها و به خصوص آن آوازهایی که برای درمان استفاده می شوند را مهم و حیاتی می داند به طوری که اگر شخصی آوازِ مخصوصِ درمان را بیش از حدّ مجاز اجرا کند دچار بیماری می شود (1388: 44)، همچنین اگر آوازخوان از پسِ اجرای درست و صحیحِ آن ها برنیاید، هم مراسم بی اعتبار می شود و هم احتمالِ ابتلایِ آوازخوان به بیماری وجود دارد (همان: 45).
یکی از نکات دیگری که مریام از آن صحبتی به میان نمی آورد بحثِ اعتبارسنجیِ الهامات است. هرزاگ این موضوع را به خصوص درباره کودکان یادآور می شود که «[...] باید به والدین یا پدربزگ ها گزارش دهند تا اینکه آنان تشخیص دهند که آیا آن رؤیت نیکو و معتبر بوده است یا این که دوباره باید به جستجوی آن رؤیت ادامه دهند» (1395: 278). بنابراین این گونه به نظر می رسد که هر تجربه الهام جویی از نظرِ بزرگانِ قبیله نمی تواند معتبر و قابلِ اطمینان باشد.
مراجع
فاطمی، ساسان
1383 «ناشنوایی فرهنگی»، فصلنامه موسیقی ماهور، زمستان، 26: 103-130.
1391 موسیقی پنج قاره: چشم اندازی از موسیقی پنج قاره جهان، آسیا، اروپا، آفرقا، اقیانوسیه و آمریکا، تهران: انجمن موسیقی.
فکوهی، ناصر
1398 مبانی انسان شناسی، تهران: نشر نی.
مریام، آلن
1395 «استفاده از موسیقی در مطالعه موضوع فرهنگ پذیری»، ترجمه محسن حجاریان، مردم شناسی و موسیقی، تهران: کارنامه کتاب: 313-322.
1396 انسان شناسی موسیقی، ترجمهی مریم قرسو، تهران: ماهور.
هرزاگ، جرج
1395 «موسیقی در اندیشه بومیان آمریکا»، ترجمه محسن حجاریان، مردم شناسی و موسیقی، تهران: کارنامه کتاب: 273-281.
هرندن، مارشان
1388 مردم شناسی موسیقی سرخپوستان آمریکا، ترجمه محسن حجاریان، تهران: نشر افکار.
Merriam, Alan P.
1965 "The Importance of Song in the Flathead Indian Vision Quest", Ethnomusicology, vol. 9, no, 2, May: 91-99.